[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]

با کدام عاطفه از چشم شما بنویسم

با کدام عاطفه از چشم شما بنویسم

از همان پنجرة رو به خدا بنویسم

تو سراپا غزلی، چشمة زیبای حضور

تو بجوش از دل من تا که تو را بنویسم

آشنا کن قدمم را به جنون صحرا

تا در آنجا غزلی با رد پا بنویسم

تو شکیبایی! جز دشت صبور دل تو

من بی‌صبر، غمم را به کجا بنویسم

حرفم، این شعله‌ترین را به کدامین دریا

زیر باران تب و موج و صدا بنویسم

من که بی چشم تو از سنگم و همسایه مرگ

با کدام عاطفه از چشم شما بنویسم؟

 

علی باباجانی

 



کلمات کلیدی :
به‌روز رسانی : 85/3/12 ................. همراهی‌تان«»
------------------------------
<   <<   6   7   8   9   10      >

تمام نوشته‌ها
 RSS 
 Atom 

خانه
ایمیل
بشناسیدم
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 257157
بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 17

........... درباره خودم ..........
اتاق انتظار
مصطفا
همیشه دشت‏های وسیع و بی‏انتها را دوست داشته‏ام.


....... پیوندهای ویژه .......
هذیان‏های ذهنی [265]
سرایه‏سرا [57]
[آرشیو(2)]

....... پیوند دوستان .......
بر بساط نکته‏دانان
خراب‏آباد
نسیم ول‏گرد (شعر)
ارغوان
حاصل اوقات
خط به‏خط
ماه‏نامه نسیم وحی
خوان هشتم
خلوت‏گزیده

............. بایگانی.............
اتاق یکم
اتاق دوم
اتاق سوم
اتاق چهارم
اتاق پنجم
اتاق ششم
اتاق هفتم
اتاق هشتم