بیا زخمی برای ما فراهم کن
ازاین بیهوده بودنهایمان کم کن
نگاهی پلک بگشا انجمادم را
طلوعی جاودان تقدیم عالم کن
دوتارم را به رقص آور، پر از شورم
صدایم را پر از زیر و پر از بم کن
تمام آسمان تنگ است روحم را
مرا با چشمهای خویش، محرم کن
نشان ده میوهی ممنوعه، رویت، را
مرا سرشار از عصیان آدم کن
محمد خلیلی
88/2/4 .................